فناوری هوش تجاریBIT چیست:
سیستم هوش تجاری که از آن بعنوان هوش کسب و کار نیز یاد می شود، سیستمی است نرم افزاری که با استفاده از آن، دادههای خام و بلااستفاده سازمانها به اطلاعات ارزشمند تبدیل میگردد. سپس سیستم بر اساس آن اطلاعات با زبانی ساده و شفاف به تمامی پرسشهای مدیران و کارشناسان سازمان در ارتباط با اتخاذ تصمیمات جاری و پیش بینی آینده سازمان، پاسخ میدهد.
هوش سازمانی- مسیری که بایدشرکتها و سازمانها طی کنند
از یک مثال ساده شروع میکنم. هر کس در یک شرکت تنها میتواند کارش را به بهترین نحو انجام دهد. اگر تصمیمگیریها در سازمانها برمبنای اطلاعات واقعی باشد تا بر مبنای بهترین حدسیات و یا اینکه چگونه در گذشته آنکار را انجام میدادهاند، کارها به درستی پیش نخواهد رفت. در این باره نیاز به مستندات است، مستندات از همه عوامل یک سازمان، مجموع این مستندات و آمارها است کهمانع از سعی و خطا میگردد. چه اتفاقی رخ میداد اگر هر چه که فروشندگانERP وCRM و اکنونBI به شما وعده میدهند را، میداشتید؟ یعنی وعده دسترسی فوری به همهدادهای موجود در شرکت و سازمان شما با داشبوردهای دیجیتالی و شاخصهای عملکردمورد نیاز تا سازمان خود را اداره کنید.
BI وعده بزرگ و عجیبی را به رهبران شرکتها میدهد
دسترسی فوری به همه اطلاعات، که در فرمت قابل استفاده به آن نیاز دارید. نه تنها افراد وکارمندان سازمانIT بلکه همه مدیران و تصمیمگیران، میتوانند از آن استفاده کنند. اغلب بسیاری از افراد فکر میکنند که این وعده عملی نخواهد شد آیا واقعا اینطوراست؟
BI بطور عام، ساختار و معماری
ابزارهایی که برای راه حلهای هوش سازمانی به روش سنتی در جهان وجود دارد، بر اساس تکنولوژی به نامOLAP یا همان(On-Line Analytical Processing) ساخته شده است. اماOLAP رویکردی ضعیف به تحلیلهای چند بعدی است. بطور کلOLAP از مکعبهایی در مجموعهای با ابعاد کوچک که در داخل آن دادههایی انتخاب شدهاند استفاده میکند، ارتباطات بین ابعاد از قبلتعریف شده و همه ابعاد ممکن (یا جوابها) از قبل محاسبه و پیشبینی شده است. هنگامیکه یک مکعب ایجاد میشود، یک واسط کاربر نهایی(User Interface) برای یک فرد واقعیپیادهسازی شده که تعامل با جوابهای داخل مکعب داشته باشد.
فرض کنید در یکمکعب برای تحلیل فروش در یک سازمان مقدار فروش را بر اساس مناطق فروش، فروشنده(بازاریاب)، مشتری و ماه باشد. زمانی که این مکعب فرضی ساخته میشود، نرمافزارمبتنی برOLAP کلیه ترکیبات عناصر دادهها را محاسبه و ذخیره میکند، کاربر نهاییبه این دادهها از طریق یک سری فرمها مثلاPivot Table ها تا انواع دیگر فرمهادسترسی خواهد داشت. در این مثال فرضی کاربر نهایی محدود به تحلیل در محدوده ابعاداز قبل تعریف شده مثل مناطق، نمایندگیها، مشتریها و ماه میباشد.
اگرکاربر بخواهد درباره فروش هفتگی، روزهای هفته یا محصولات فروخته شده (و یا صدهاترکیب دیگر از دادهها) اطلاعاتی کسب کند دیگر شانسی برای بدست آوردن آن ندارد،باید صبر کند که مکعب دیگری از اطلاعات مورد نیاز او ایجاد شود که این یعنیمحدودسازی و کاهش بهرهوری و اثربخشی برای تصمیمگیران آن سازمان. OLAP برخی ازقابلیتهای تحلیل را فراهم میکند، اما یک رویکرد قدیمی است. در حال حاضر انواعمختلفOLAP در بازار وجود دارد، مثل: Multi dimensional OLAP یا همان(MOLAP) وRelational OLAP یا همان(ROLAP) و غیره. اما همه آنها همان نقاط ضعف را در پیچیدگیو عدم انعطافپذیری دارند.
پیچیدگی، زمان توسعه و استقرار را افزایش میدهدو محدودیتهایی برای تطبیق با نیازهای کاربر ایجاد میکند. و افزایش هزینه تغییراتدر نیازمندیها را در پیدارد. عدم انعطافپذیری قابلیت پاسخگویی به نیاز کاربر رادر زمانی که کاربر به جواب نیاز دارد را کاهش میدهد. بنابراین از دیگر معایبمحصولات مبتنی برOLAP، زمان و هزینه بر بودن آن است کهاستقرار آن در هیچسازمان کوچک و بزرگی توصیه نمیشود، آنها برای استفاده بسیار پیچیدهاند و نهایتا این رویکرد از نظر دانشاندوختگان مردود است.
چرا هوش سازمانی؟
چرا هوشمندی کسبوکار(Business Intelligence)؟
امروزه بااطمینان کامل میتوان ادعا کرد که استفاده از راهحلBI میتواند قدرت رقابتپذیری یک سازمان را افزایش دهد و از دیگر سازمانها متمایز نماید. این راهحل این امکانرا به سازمانها میدهد تا با بکارگیری اطلاعات موجود از مزایای رقابتی و پیشروبودن بهرهبرداری نمایند. این راه امکان درک بهتر تقاضاها و نیازمندیهای مشتریان ومدیریت ارتباط با آنان را میسر میسازد. این راهحل این امکان را به سازمان میدهد تا بتواند تغییرات مثبت یا منفی را مانیتور کنند. امروزه سازمانهای پیشتاز صحبت ازERP وCRM و.... نمیکنند، رویکرد سازمانها به سمتBI است. آنها به دنبال بهینهسازی فرآیندها از طریق ارزیابی و بهبود عملکرد خود و زیرمجموعههای وابسته به خود میباشند. امروزه افزایش کارایی عملکرد آنچه که سرمایهگذاری شده، اهمیت بیشتریپیدا کرده است.
در یک دهه گذشته بسیاری از سازمانها سرمایهگذاریهای بسیاری را روی تکنولوژی اطلاعات اعم از نرمافزار و سختافزار کردهاند. در اقتصادامروزه که هزینهها باید کاهش یابد، سازمانها و شرکتها از خود میپرسند: «چه مقدار تا کنون برای تکنولوژی سرمایهگذاری کردهایم؟» و اینکه «از این سرمایهگذاری چه سودی بردهایم؟» امروزه در کشورهای پیشرو و توسعه یافته سرمایهگذاری درBI درحال افزایش است. تحقیقات فارستر در سال 2003 از 877 سازمان (کوچک و بزرگ) وتصمیمگیرندگان در حوزهIT نشان میدهد که از رشد سرمایهگذاری 9/1% در زمینهIT برخوردارند ولی 45% آنها نیاز به خرید ابزارهایBI را دریافتهاند و برای آن اقدام میکنند. چرا؟ دو دلیل عمده وجود دارد که چرا صنایع و سازمانها بهBI علاقهمندشدهاند. اول عصر اطلاعات، دوم مسائل اقتصادی.
در عصر اطلاعات، کسی که اطلاعات دارد، دارای قدرت است. هر سازمان و شرکتی که از این قدرت برخوردار باشد درصنعت و حرفه خود در مقایسه با رقبای خود متمایز و ممتاز میشود. سازمانها وشرکتها، امروزه با سرعت حرکت و تغییر میکنند. اخذ اطلاعات صحیح در زمان صحیح اساس و پایه این سازمانها است. دلیل دیگر استفاده ازBI اقتصاد است. بقای سازمانها وشرکتها در توفان اقتصاد رقابتی امروز بر دو محدوده متمرکز شده است.
کاهش هزینهها - افزایش درآمدها
در سازمانی کهBI در آن بکار گرفته میشود،مدیران میتوانند اطلاعات هزینهها را از داخل سازمان استخراج نمایند و بدانند که هزینهها چه هستند و تصمیمهایی برای کاهش و حذف آنها بگیرند. تغییرات آینده راپیشبینی کنند و برای مسائل خود راهحلی مناسب داشته باشند. بمنظور افزایش درآمد،شرکتها باید علاوه بر افزایش فروش خود، مثلا مشتریان فعلی خود را حفظ کنند. حفظ مشتریان اغلب کاری بسیار پسندیده است.
اما باید بدانیم اغلب کدام مشتری سودبیشتری عاید میکند. معمولا 20% از مشتریان 80% سود شرکت را تامین میکنند. شرکتهاباید ابتدا مشتریانی که سود بیشتری را عاید میسازند، حفظ نمایند. باید بدانیدBI کاربرد بسیاری در این بخش نیز دارد. گام بعدی تجزیه و تحلیل رفتار بازار، فروش ومشتریان پرسودده هستند. این دانش به مدیران کمک میکند تا چگونه مشتریان خود رامدیریت نمایند. برای جلب نظر مشتریان ممکن است پارامترهای کانالهای هزینهای، فروش عمده به مشتریان و یا تغییر در حاشیه سود و.... مدنظر قرار گیرد. نکته مهم اینست که رفتارها با مشتریان یکسان نیست و هر مشتری یا گروهی از مشتریان روابط خاص خود راخواهند داشت.
سرانجام، اینکه علاوه بر مشخصههای اطلاعاتی فوق سایر اطلاعات مدیریتی برای تصمیمگیری در سازمانها نیز وجود دارد که نیاز به تحلیل برای تصمیمگیری دارد، مثل اطلاعاتی در حوزه ماموریت اصلی سازمان و یا شرکت، اطلاعات منابع انسانی، اطلاعات تولید و ساخت، اطلاعات خدمات ارائه شده و ... تکنولوژیBI راهحلی برای بکارگیری این اطلاعات و ایجاد هوشمندی در مدیران میباشد که آگاهانه تصمیمگیری نمایند و تصمیم آنان مبنی بر واقعیات و درک آگاهانه آنان از تغییرات فعلی و آتی و استفاده از سوابق در سازمان باشد.
فرآیندBI در سازمانها و شرکتها
فرآیندBI در سازمانها و شرکتها یک فرآیند پویا و تعاملی است. این فرآیند با یک سوال شروع میگردد و پاسخهای سئوالات در یک حلقه تکرار فراهم میشود. این پاسخها امکان تصمیمگیری برای مدیران را فراهم میکند.
برنامهریزی و هدایت
مرحله برنامهریزی و هدایت در ابتدا و انتهای فرآیندBI عمل میکند. در شروع متعاقب درخواستهای مدیران تصمیمگیر و سئوالات از سیستم با فرمول کردن سئوالات، برنامهریزی برای پاسخ به سئوالات شروع خواهد شد.
مرحله اخذ اطلاعات از پایگاه اطلاعاتی
در این مرحله اطلاعات از کلیه پایگاههای اطلاعاتی ( منابع اطلاعاتی) جمعآوری خواهند شد. دادههای جمعآوری شده از دادههای خام هستند و آگاهی یا دانشی را به استفادهکننده اضافه نخواهند کرد. این دادههامیبایست پردازش و پالایش شوند در غیر اینصورت هیچ نقطه روشنی در آنها دیده نمیشود.
پردازش اطلاعات
در این مرحله دادههای جمعآوری شده مجتمع خواهند شد، روابط بین آنها شناسایی و آنالیز شده و در نهایت قابل استفاده خواهند گردید. این مرحله شامل مراحل استخراج اطلاعات، تبدیل اطلاعات و بارگذاری اطلاعات(Load) میشود.
آنالیز و تولید اطلاعات
در این مرحله بااستفاده از تکنیکهای پیشرفته از دادههای مجتمع شده، هوشمندی ایجاد میگردد. سیستم در انتهای این مرحله پاسخ هوشمندانهای به سئوالات مدیران خواهد داد. این پاسخ درقالب ارائه گزارشات، جداول و نمودارها منتشر میگردد و امکان تغییر سئوال و یا بررسی موضوع از زوایای دیگر منجر به تکرار چرخه فرآیند فوق خواهدشد.
پایگاه داده تحلیلی(Data Warehouse) چیست؟
DWHيک سيستم کامپيوتري از اطلاعات است که به گونهاي مناسب براي انجام عمليات گزارشگيري و تحليلي دادهها بر اساس زمان، طراحي شده است. اين سيستم اغلب به صورت جداگانهاي از سيستمهاي عملياتي روزانه قرار ميگيرد. Bill Inmonکه از او به عنوان پدر DWHياد مي شود آن را به اين ترتيب تعريف ميکند:
" DWHمتشکل از يک پايگاه داده و تعدادي جز (component) متصل است با ويژگي هاي زیر:
- موضوعگرا (Subject Oriented): پايگاهداده به گونهاي سازماندهي شده است که تمامي اطلاعاتي که به یک موضوع يا موجوديت خاص مربوط هستند با يکديگر مرتبط هستند.
- متغير با زمان: تغييرات ايجاد شده در پايگاهداده اوليه در آن اعمال ميشوند.
- Non-volatile: دادههاي اطلاعاتي هرگز حذف نشده، با دادههاي جديد جايگزين نميشوند.
- يکپارچه: اطلاعات موجود در پايگاهداده از سراسر سازمان جمعآوري شدهاند و با هم سازگاري دارند".
هدف اصلي DWHايجاد بستري مناسب براي توليد اطلاعاتي است که به Knowledgworkerهاي سازمان (مديران، عوامل اجرايي و تحليلگران) براي اتخاذ تصميمهاي درست کمک ميکند. براي اين منظور از DWHدر تهيه گزارشها، اطلاعات تحليلي، تعامل بلادرنگ با سيستمهاي عملياتي و Profilingاستفاده ميشود.
با DWHميتوان در سازمان سيستم تصميميار (Decision support) ايجاد کرد. اطلاعاتي که در DWHنگهداري ميشود از آنچه در پايگاههاي داده نگهداري ميشود (که شامل اطلاعات جزيي و روزمره است) به مراتب مهمتر و ارزشمندتر است. در DWHتمامي اطلاعات موجود در سازمان از ابتدا تاکنون به صورت يکپارچه و سازماندهي شده نگهداري ميشود. در اين مخزن اطلاعاتي، اطلاعات از تمامي منابع اطلاعاتي و در يک بازه زماني طولاني جمعآوري ميشوند و به اين دليل حجم اطلاعات بسيار زياد است.
در DWHنياز به سازماندهي مناسب اطلاعات و استفاده از روشهاي مناسب دسترسي به اطلاعات وجود دارد. DWHبا طراحي متفاوت خود به صورت چند بعدي (Multidimensional) قادر است تمامي این موارد را در نظر بگيرد. براي مثال در اطلاعات نگهداري شده براي فروش، زمان فروش، ناحيه فروش، فروشنده و محصول به فروش رفته به عنوان ابعاد مختلف در نظر گرفته ميشوند. اغلب اين بعدها حالت سلسله مراتبي (Hierarchical) دارند. مثلا ممکن است زمان فروش شامل تاريخ و ساعت فروش محصول باشد. طراحي مدل داده چند بعدي با استفاده از تکنيکهاي مرسوم در محيطهاي OLTPمانند ERDو نرمالسازي مناسب نيست. زيرا آنچه در DWHمهم است ايجاد امکان پرسوجو و بارگذاري سريع اطلاعات است.
در بيشتر DWHاز star schemaبراي ايجاد مدل داده چندبعدي استفاده ميشود. در اين مدل، پايگاهداده شامل يک جدول factو تعدادي جدول مجزا براي ابعاد است. در جدول factرکورد اطلاعاتي شامل تعدادي اشارهگر (کليد خارجي) به جداول ابعاد و مقادير مربوط به معيارهاي عددي است. Attributeها به همراه کليدها در جداول ابعاد قرار ميگيرند.
برخي از سازمانها تمايل دارند DWHبه صورت سراسري طراحي شود به طوريکه تمامي اطلاعات موجود در سازمان در آن قرار گيرند. طراحي و استفاده از DWHبه اين صورت کاري پيچيده و زمانبر است. به همين علت در بسياري از سازمان ها از Data Martاستفاده ميشود.
Data Mart چیست؟
بخشي از اطلاعات موجود در DWHدر Data Martنگهداري مي شود. اين اطلاعات بر حسب نياز گروههايي که در بخش ITسازمان فعاليت مي کنند انتخاب و استخراج مي شوند. در حالت کلي، اطلاعات مذکور از منابع اطلاعاتي مختلف موجود در سطح سازمان قابل تهيه هستند. معمولا اطلاعات موجود درData Martاز يک DWHاستخراج مي شود. در مجموع ميتوان گفت در يک Data Martايجاد شده براي يک گروه knowledge worker، اطلاعاتي وجود دارد که گروه مذکور، از لحاظ تحليلي و محتوايي به آن نياز دارند و اين اطلاعات را ميتوان به فرمت مناسب براي گروه مذکور نمايش داد. Data martها به سه صورت وابسته، منطقي و Operational Data Store (ODS) وجود دارند.
- DataMartوابسته: يک پايگاه داده فيزيکي است که ممکن است سخت افزار آن از سخت افزار DWHمجزا باشد و شامل زيرمجموعه هاي کوچکي از اطلاعات مي شود.
- Datamartمنطقي: به صورت فيزيکي وجود ندارد بلکه يک viewفيلتر شده از DWHاست. اين نوع Data Martنيازي به حافظه اضافي ندارد و داده ها هميشه بروز هستند. البته در اين نوع Data Martزمان پاسخ دهي سيستم بيشتر خواهد بود.
- ODS: يک پايگاه داده يکپارچه از داده هاي عملياتي سازمان هستند که معمولا اطلاعات باارزش يک دوره 30 يا 60 روزه را در بر دارند و براي گزارش گيري هاي مربوط به زمان حال که قابل دستيابي از DWHنيستند، مورد استفاده قرار مي گيرند.
refrence : abedinionline